(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره یازدهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)
گاهی شنیدن برخی از خبرها بیش از آنکه من را متاثر کند متعجب می کند . یعنی اتفاقی که بنظر ناراحت کننده می رسد من را بیش از آنکه ناراحت کند به فکر فرو می برد ؛ یکی از این خبرهای ناگوار را چند وقتی است بچه های دانشگاه به خیال اینکه مطلع نیستم دائما به من گوشزد می نمایند ، دوباره شرکت های هرمی در دانشگاه فعال شده اند !
احتمالا این خبر برای عده ای اساساً نه ناراحتی به همراه دارد و نه تعجب بلکه اتفاقی است که به آنها مربوط نیست مثل سایر اتفاق ها اصلاً مگر چیزی به آنها مربوط میشود ؟ برای من اما عجیب بود که در دانشگاه قم این پول بازهای دغل پیشه توانسته اند کاسبی به هم بزنند و عده ای ساده لوح را به خیال پیمودن ره صد ساله در یک شب سر کیسه کنند و بعد هم قیافه حق به جانب بگیرند و برای کلاهبردایشان لفافه ی شرع و قانون و اقتصاد درست کنند بلکه عده ای بیشتر در هرم پول سازی آنها شریک شوند و جیب آنها سنگین بشود .
تعجبم از اینجا بود که چطور بعد از اینهمه مقاله و گزارش و خبر و صدور فتوا و بعد از گذشت چند سال از رکود بازار هرمی ها دوباره و این دفعه در دانشگاه باید شاهد فعالیت آنها باشیم . فعالیتی که هر چند این بار پیچیده در توجیهات مغلطه آمیز شرعی است و از استدلال های سبک اقتصادی هم سود می برد اما بیشتر از همه از حرص و طمع سریع و بی زحمت پول دار شدن ما سوء استفاده می کند . تا کی میخواهیم اینگونه ضربه بخوریم ما قشر به اصطلاح فرهیخته و جوان این مملکت خدا عالم است ؟!
البته طرف دیگر قضیه کم کاری و بی توجهی عجیبی است که حراست محترم که به کوچکترین رابطه ی مشکوک دختر و پسرها حساس هستند از خودشان نشان می دهند ؟! این همه نیروی پیدا و پنهان برای کنترل مشتی دختر و پسر که به هم نگاه چپ نکنند ؟ یا وظایف دیگری هم در دستور کار شما هست ؟
بگذریم ...
بدبختی آنجا بیشتر رخ می نماید که بعضی از اساتید محترم ؟؟! هم از دور و نزدیک دستی بر آتش بازاریابی شبکه ای دارند و در دانشگاه از واحد خواهران و برادران مشغول پرزنت کردن هستند ! گویا آب بیشتر از آنچه فکر میکردیم از سرچشمه گل آلود است و خانه نگران کننده تر از آنکه تصور میکردیم از پای بست ویران !
نیاید فردا پیش من صدایتان را بالا ببرید که تو نمیدانی و این شرکت محترم هرمی نیست ، شبکه ایست و گلدکوئست نیست ، کیو آی است و حرام نیست ، حلال طیب و طاهر است و ... آنچه برای ورود به این شبکه ها نیاز است نه این توجیهات که طمع کودکانه ایست که نفس ما خوب دست روی آن گذاشته است دوستان ! بروید نگاهی به راهی که می روید بیندازید ، این ره که می روی برادر من ( وخواهرم) به ترکستان است شک نکن !
همینقدر راحت اعتبار و اندوخته ی چند سال دانشجو بودنت را خرج گرفتن دویست سیصد هزار تومان پول از این و آن رفیق نکن ! پرزنت کردن که جای خود !
اعتقادی به کپی کردن در نشریه ندارم و همه جور استدلال فقهی و قانونی و اقتصادی در اینترنت و مجلات و روزنامه ها هست ، بهتر از آنچه من و دوستان میخواستیم برای بیدار کردن تو بنویسیم ! برای همین هم هست که این دل نوشته را آغشته به استدلال نکردم تو که استدلال نیاز نداری، داری ؟ خودت را گول نزن خواهش میکنم ، دیگران را هم .
بگذریم هفته ی دیگر شماره ی آخر سوزنبان منتشر می شود ، نمیدانم سال بعد سوزنبان خواهد بود یا نه ولی مطمئنم که من سردبیر نخواهم بود پس هرچه تقدیر و تشکر هست زودتر نثار بفرمائید که یک وقت دیدید اگر بارگران بودیم رفتیم ...
حرفهای سوزنبانی را هفته دیگر میزنم در آن آخرین نامه !
والسلام علی من التبع الهدی